کد خبر: 897
تاریخ انتشار: مرداد 24, 1400گروه : شهر و شهرسازی
سرنوشت ما و معماری
پایگاه خبری دامغان نما _ سپیده ملایری پژوهشگر و دکترای معماری انسانها در طول قرنها می دانستند که چگونه زندگی کنند و چگونه بناها و شهرهای و روستاهایی برای زندگی بهتر پدید آورند، لئون کرییر معمار اندیشمند اهل لوکزامبورگ معتقد است: «انسانهای قرن بیستم با ادعاهای متکبرانه این دانایی را از پیشینیان خود گرفتند و به داشته های درونی و بیرونی پشت کردند.همین رفتار باعث بهم ریختن زندگی و معماری و شهر انسان امروزی شد.» در شهرهای ما بی نظمی و آشفتگی در معماری وجود دارد و به نظر می رسد که هر کس هرگونه که دوست دارد دست به ساخت و ساز می زند و این بافت شهر را زشت و ناهمگون کرده و از یک دست بودن و هماهنگی چشم نواز خارج کرده است. امروزه میان ضوابط موجود شهری با نیازها و الزامات انسانی تفاوت وجود دارد. در گذشته و در جوامع سنتی، مردم عموما مطابق الگوهای درست پنهان و برخاسته از نیاز زیستنِ مناسب عمل میکرده اند و به این ترتیب یک انضباط ارگانیک در جامعه و در شهر ایجاد میشده است.
اگر روزی به علتی نامعلوم همه بناها، مناطق تجاری، بزرگراهها، مجتمع ها و حومه شهر و… از روی زمین محو شوند، آیا به سوگ آنها خواهیم نشست؟ حال اگر چنین پدیده ای ناگهان نازل شود و همه میراث پیش از جنگ جهانی دوم یعنی همه بناها، روستاها، دهکده ها و اماکن تاریخی را ویران کند، چه معنایی خواهد داشت؟
اما در شرایط حاضر به جای آن سنت و قانون پنهان، یک قانون ظاهری وضع شده است. در بسیاری از شهرهای دنیا این ضوابط و قواعد است که اجازه نمیدهد هرکسی هر مصالحی در هر بنایی با هر ارتفاعی و با هر ابعادی از پنجره بسازد. پس آن انضباط که در گذشته در کشور ما ذاتی بود و از درون جامعه برمیخواست بصورت قانون مدنی در کشورهای پیشرفته به جامعه انتقال داده می شود. انگیزه هر کاری در انسان حسی یا عقلی است نگاه ما به معماری اگر بر اساس انگیزه حسی باشد یک نوع هوسرانی بدون دلیل و توضیح منطقی و عقلانی خواهد بود و همه تعهدات اخلاقی حرفه معماری به امری دست دوم و حاشیه تبدیل می شود. کار معمار مانند پزشک است با علاقه ارتباطی ندارد پزشک دارو برای درمان تجویز میکند و تشخیص می دهد. معماران تمامی نیازهای روحی روانی و مادی مردم را باید برآورده نمایند و پاسخگوی مردم باشند تا از ساحت مسئولانه خود دور نشوند و معماری را به بازی ساختن و سرهم سازی تبدیل نکنند.
گذشته مانند یک آیینه در پیش چشمان ما تجربه ها را به نمایش می گذارد. نمایشی که نشان می دهد چگونه تعامل و همراهی مردم سالها در معماری و محل زندگیشان اثربخش و پایدار بوده است. خانه بزرگترین سرمایه زندگی هر خانوادهای است. ما به همان اندازه که فرزند خانواده هستیم فرزند خانه هایمان هم هستیم. بنابراین این فهم اگردر همه آحاد جامعه ایجاد شود، هیچکس اجازه نمیدهد بزرگترین سرمایه زندگی اش که پیوسته بر او تاثیر میگذارد، تبدیل به محلی بشود که انگیزههای نادرست، غیر علمی، سودجویانه و هوسرانانه سازنده، آن را شکل بدهد. راه حل این است که مطالبه گری و خواستن معماری درست و خوب در بین مردم به وجود بیاید. امیدوارانه کوشید تا درخت فرهنگ و معماری دوباره بروید و اصلاح در همه مراتب معماری و شهرسازی اتفاق بیفتد.
دیدگاهتان را بنویسید