کد خبر: 1128
تاریخ انتشار: شهریور 2, 1400

چند دوز خیانت به قیمت دو متر میز!/ اندر حکایات بهداشت و درمان در دامغان

چند دوز خیانت به قیمت  دو متر میز!/ اندر حکایات بهداشت و درمان در دامغان

پایگاه خبری دامغان نما_ سید رضا جز مومنی: بارها نگاشته‌ام و نگاشته‌اند و گفته‌ام و گفته‌اند ولی افسوس که گوش‌ها نه اینکه نشنوند بلکه نمی‌خواهند بشنوند و این موضوع کار را دشوار می‌کند و چه دردناک است وقتی آنان که محل رجوع به منظور ابلاغ دردند، خود دردآفرین باشند.
نگارنده در این نوبت بر خلاف روال قبل و شاید برای اولین مرتبه، سفارشی می‌نویسد و البته دست‌های سفارش‌دهندگان این نوشتار را با افتخار می‌بوسد.
در این نوبت با چندین توصیه که مبادا رازی هویدا شود و دستی رو گردد؛ تعدادی از خدایگان وفاداری و فداکاری در برابر شدّت رویت مرگ از نگارنده خواستند که این دردواره را بنگارد شاید گوشی شنید و دلی لرزید و امپراطوران دانشگاه علوم پزشکی در حوالی رافت و انسانیت، قدم زدند و وزارت فخیم بهداشت و درمان، افسار از دستان بی‌کفایت گرفت و به اهالی ظلم‌دیده التفات کرد و شاید این نوبت در پی این همه مرگ، دلی به رقّت نشست و سکوت مرگبار مظلومیت شکست.
در این نوبت با عشق، بنا به پیشنهاد اهالی خط یک مبارزه با کرونا می‌نویسم در حالی که بغض در سینه دارند و گاهی همین بغض به گلویشان می‌نشیند و نمی‌بینم ولی حتما با اشک، بغض را چاره می‌کنند و صدای لرزان که نشان از فرط خستگی دارد؛ فریاد خفته را با درد می‌آلاید و از شدت کمبود و عدم تدبیر و فقدان درایت و مدیریت می‌گویند و اینکه در جمعیت کمِ همکاران، خستگی غوغا می‌کند و مرگ، بی‌امان به حکم قاضی ظالم یعنی کرونا، می‌تازد و حالا دیگر کمتر خانه‌ای را بدون داغ، نشان داریم.
در این نوبت، کسانی گفتند؛ بنویس که شنیده‌های ما را فقط دیده‌اند و چه دردناک استمداد می‌کنند تا مردم نجیب شهر را نجات دهند و البته چه پروا دارند که مبادا نامی از ایشان آشکار شود.
ساده، می‌میرند و در کمبود دارو و متخصص همه مشکلات را به تقدیر گره می‌زنیم که حالا کشورمان در قیاس جمعیتی در سطح جهان، رتبه‌های بالای مرگ و میر کرونایی را حائز شده و نرخ گرفتاری و ابتلا نیز به شدت بالا رفته است.
درد، فقط در کسوت کرونا نیست؛ تازگی‎ها هر که راه بیمارستان شهر را بگیرد در نهایت سلامت هم ایمن از کرونا نیست که همه بیمارها صف در صف در مراکز تشخیصی نشسته‌اند و از همدیگر به صرف کرونا دلتا پذیرایی می‌کنند.
فعلا یک نکته از آیین اسلام بخوانیم که رسول الله (ص) فرمودند اگر در اقصی نقاط عالم کسی هل من ناصر بخواند و کسی به فریاد او توجه نکند؛ مسلمان نیست! پس چرا درد را از همین حوالی نمی‌شنویم؛ همان سئوال بی جواب است.
روزانه، فردوس‌رضا شهر، دیگر به پیران قوم بسنده نکرده و رجل سیاسی و مذهبی شهر را به کام می‌گیرد و راییجی هم در مسیر رایج به سمت مزار مومنان راهی می‌شود و کرونا چه با اشتها از کم‌تعصبی مدیریتی بهره می‌برد و گورستان را به گلستان نوابغ بدل می‌کند و چه داغ‌ها که بر سینه‌ها، آتش به پا کرده و کسی نه نور آن را می‌بیند و بنا به بُعد مسیر حتی دودش را نیز درک نمی‌کند.
روزی نگارنده بنا به وظیفه سازمانی از 78 پزشک عمومی و تخصصی دامغان برای ارزیابی کیفیت ایجاد دانشکده پزشکی دعوت کرد و البته 46 نفر در جلسه حاضر شدند و تعدادی از مهمانان توضیح دادند و توجیه کردند که می‌توان دانشکده پزشکی را در دامغان راه‌اندازی کرد و البته تعدادی از این جمعیت پزشکان، غیربومی بودند و انصاف آن است که بگویم دکتر محمدحسین مسگرپور به اعتبار تجربه تحصیل در شهری کوچک به عنوان اولین دانشجوی پزشکی آن شهر در مقام قیاس، فریاد شوق می‌کشید که می‌توان دانشکده پزشکی را در دامغان ایجاد کرد و تقریباً همه به این نتیجه رسیده بودند که کار به نماینده دانشگاه علوم پزشکی رسید که اتفاقا دامغانی بود و در جایگاه دوم تصمیم‌گیری دانشگاه علوم پزشکی و ما ساده‌لوح‌های بنگ کار را به نفع دامغان تمام شده دیدیم و دامغانی متشخص به کرسی سخن نشست و اول از کرامات دامغان و دامغانی گفت و در پی آن از اصالت و اشتیاق به خدمت، فرازی روده‌درازی کرد و نهایتاً ابراز فرمودند که دامغان ضریب تخت خالی دارد و ایجاد رشته پزشکی هیچ توجیهی ندارد و بنا به فقدان فرودگاه هیچ متخصصی هم نمی‌تواند به این شهر رفت و آمد داشته باشد … و آنگاه انگشت تحیر بر لب‌ها گزان بود که کرسی فرمایش را با فرسایش ذهن جالسان ترک کرد و راهی سمنان شد تا ناز شست خود را به پاس غیرت سازمانی دریافت کند که البته آن هم دیری نپایید و راهی دامغان شد و فصل به فصل نان از کیسه همان غیرت سازمانی می‌خورد و دامغان هیچ وقت به دانشکده پزشکی و بیمارستان دوم و حتی کلینیک درست و حسابی در حد درمانگاه تامین اجتماعی سمنان و شاهرود هم نرسید و البته بازی‌های مدیریتی، ریشه نکبت بهداشت و درمان است و مسئولان و بویژه نماینده شهر، فریادها را نذر کسانی می‌کنند که شاید ریشه قدرت آنها از نکبت سازمانی دامغان آب می‌خورد.

جمعی از خبرنگاران و دامغانی‌ها در هر قالبی در بوق و کرنای بیمارستان دوم دمیدند ولی خبری نشد زیرا اراده سازمانی، همیشه با صیانت جان مسئولان از قدرت مردمی، بالاتر نمایش داده می‌شود لذا مردم! مردم! در استان سمنان فقط با کد سمنان شناسایی می‌شود و البته غیرت شاهرودی هم به حکم بزرگترین شهرستان استان و البته با جمعیت بالا، قدرت تعریف مردم را دارند و در شهر ما که اتفاقا خیابانی در بیابان معرفی‌اش کرده‌اند در تعریف مردم الکن است و این روزها مردم را در مسیر شهر به بیمارستان و از آنجا به گورستان می‌بینیم و کسی درد ندارد.
اگر در اندیشه چاره‌گری هستید؛ مدیران شهر را به نفع مردم از سوی وزرا تجهیز کنید که راه ارتباطی دانشگاه علوم پزشکی، شفا نمی‌دهد که هیچ، بلکه چشم امید را کور هم می‌کند و فقط این دانشگاه نیست که در پی تاسیس رشته پزشکی در سمنان است بلکه تعداد پرشماری از ادارات نیز با اراده دانشگاه هم سو هستند و اتفاقا چشمی به داروسازی و … هم دارند.
مصداق‌های فراوانی در بی‌مهری به ساحت اهالی بهداشت و درمان و بویژه کادر درمان است از وعده غذایی که با خساست مرکز حذف می‌شود تا حقوق پرسنلی خدماتی که با ادا و اطوار با تاخیر و کاهش‌های مسخره پرداخت می‌شود تا خستگی حاصل از کمبود نیرو و عدم رعایت عدالت در تخصیص کارانه‌هایی که یک پزشک شاید به حکم همان خوش‌رقصی‌ها برابر با تعداد پرشماری از پرستاران به جیب می‌زند و قرادادهای بومی و محیطی که با مرکز منعقد می‌شود تا سود حاصل از مدیریت متعالی به جیب صالحان مرکز واریز شود و …

 

 

شاید دور از انصاف باشد که از خیّران یاد نکنیم که از خیر خود پشیمان شدند زیرا تمام مدیران بیمارستان طی سال‌های اخیر قدرت هزینه کردن برای ساخت یک راه ارتباطی مسقف از بیمارستان به سمت مرکز تصویربرداری نداشتند و چقدر سیاست‌های حرفه‌ای دانشگاه علوم پزشکی بر سر ما مصیبت می‌بارد که بیمارستان دامغان همه ساله در یک بخش به عنوان شاخص کشوری برگزیده می‌شود و انگشت به دهان مانده‌ایم که بیمارستان‌های سمنان چرا از این موهبت کشوری برخوردار نیستند در حالی که هر پزشک دامغانی که کرونا به جانش تاخت؛ راه سمنان را گرفت تا درمان شود و با تعجب دیدیدم که پزشک حاذق شهر حتی جای طبابت و تجارت! خودش را هم قبول ندارد!
دردواره‌های درمان دامغان یکی دو تا نیست در خاطر دارم که متخصص قلب در سال‌های دور با اشتیاق به شهر خود دامغان آمد و با ذوق مطب زد و چون طایفه‌دار و البته اصیل و شریف بود؛ قصد کرد به همشهریان خود کمک کند ولی در آن سال‌ها تا 6 ماه، اداره مخابرات دامغان از دادن یک خط شهری امتناع کرد تا اینکه متخصص مشهور قلب به سمنان دعوت شد و در بدو ورود سه کلید دریافت نمود یکی برای گشایش آپارتمان و اسکان و دومی برای مطب مبله و آماده در بهترین نقطه شهر سمنان و البته سومین کلید هم سوییچ یک خودرو بود و به همین هم اکتفا نکردند و بعد از مدت کوتاهی به عنوان معاون دانشگاه علوم پزشکی سمت اجرایی هم گرفت.
آن روزها، فرق پزشک با حکم آموزشی با متخصصان معمولی که به دامغان می‌آمدند در وجاهت استاد دانشگاه و رقم ریالی حکم، به شدت تفاوت داشت و هنوز هم همینطور است و کمتر فردی جز متخصصان طرح نقاط محروم، راه دامغان را بلد نبود و همان روزها استدعای نگارنده به آن بود که اگر دانشکده پزشکی را ایجاد نمی‌کنید لااقل بیمارستان را آموزشی کنید تا متخصص‌های کاربلد به طبابت دامغانی‌ها بپردازند که این خواسته نیز مثل بقیه خواهش‌ها دفن شد.
سمنان به پشتوانه انجمن توسعه فعال و پویا و درایت مردمش، حق دارد از بهترین‌ها برخوردار باشد و بارها گفته‌ام کسی حق ندارد سمنان و شاهرود را به نرخ تلاش مردمش محاکمه کند که مردم این دو شهر در اوج عزّت، حق‌خواهی می‌کنند و البته مردم و مسئولان در این دو شهر به شدت همراهند و نگاهی به مهاجران دامغانی که در این دو شهر ساکنند جای افسوس را چند صد برابر می‌کند که دامغان از فرصت جمعیت بالای 10000 نفر هم محروم شده و مردم مهاجر، هجرت را به نفع خود و خانواده خود دیده‌اند که بعد از بازنشستگی تقریباً هیچ دامغانی به دامغان برنگشت و با افتخار در کسو ت سمنانی، نان خوردند و نام بردند و خوشا به حالشان و ما نیز به حکم زیر 100000 جمعیت چوب خوردیم و ما هم خوشا به حالمان!!! به هر حال درد، در سوء مدیریت دامغان است که البته درایت مسئولان بالادستی جالب توجه است مثلا مدیر موفق فلان دانشگاه را به استان منتقل می‌کنند تا اهداف دامغان‌ستیزی محقق شود و البته رییس محترم حتی یاران و کارمندان نخبه خود را نیز به مرکز می‌برد و وقتی سکوت فراگیر شد همان رییس محترم را نیز پس می‌زنند و به یک باره می‌بینیم مرکز فعال فلان دانشگاه را به خاک گور گرفتند و فعالیت آن در حد صفر کاهش یافت.

از نماینده غیور و ولایی شهرستان و امام جمعه رشید و جوان شهرستان و البته فرماندار خوش فکر و اصیل، بخواهیم تا با ایجاد پایگاه مردمی به عنوان انجمن توسعه شهر برای حمایت بومی و محیطی و رایزنی اصولی با نخبگان، کمک کنند تا تعیین نرخ مدیریتی شهر بنا به فواید حاصله به نفع مردم دامغان ارزیابی شود نه به نرخ خوش‌رقصی‌های مدیریتی از مرکز که در این سال‌ها کمتر مسئول بالادستی را دیده‌ایم که به نفع مردم استان، علی‌السویه حکم صادر کرده باشد و اساساً هر چه بوده، اول در مرکز کارسازی شده و در پی به سمت سایر شهرها، تکه‌پرانی کرده‌اند که به مَثَل یا نفقه بوده و یا صدقه که در هر صورت احقاق حق نبوده و حتی اگر مسئولی در سطح کشور به استان سفری داشته، با درایت استان، دامغان با ابهت 670 شهید حتی شایسته حضور مسئول کشوری قلمداد نشده و …

 

 

شاید چاره کار در آن باشد که مقام معظم رهبری که از دامغان به حکم رشادت جوانانش در تیپ رشید قائم و در موعد مرصاد سخن گفته‌اند در جریان امور این شهر قرار گیرند و به قلم نماینده خود حضرت امام جمعه فهیم در موضوع بهداشت و درمان حکم ولایی صادر و ابلاغ فرمایند تا این شهر که به زینت 14000 رزمنده تابناک است به حقوق ضایع شده خود در ایجاد بیمارستان دوم دسترسی داشته باشد و البته بیمارستان ولایت نیز از حسن توجه حضرت آقاست که اگر فضل ایشان یار نبود شاید تا کنون در همان بیمارستان فرسوده برادران رضایی، جان شهروندان تهدید می‌شد.
یادبودهای فضایل استان در پایین کشیدن تابلو بیمارستان دومی که قرار بود با مسئولیت یکی از دانشگاه‌ها سامان یابد هم باید مورد اشاره قرار گیرد که اتفاقا دامغانی‌های مسئول در دانشگاه علوم پزشکی، سریال‌های جاسوسی را در حد گاندو به نام خود سند زدند تا حتی لوله و ژنراتور هم شبانه منتقل شود که مبادا بیمارستانی تاسیس شود و از آن سو با صدقات جاریه و دلسوزانه در دلجویی از مردم بی‌نوای شهر دامغان، درمانگاهی را به تولیت دانشگاه علوم پزشکی علم کردند تا عواید به نفع سمنان صادر شود.
مسئولان عزیز دامغانی و مشخصا رئوس مثلث دانایی در مدیریت و تعالی شهرستان دامغان! امام جمعه عزیز، نماینده غیور و فرماندار فهیم، لطفا به مدد و یاری الهی برای مردم ولایی شهر کاری کنید؛ مردمی که در دور قبلی انتخابات ریاست جمهوری بنا به درک سیاسی و ولایی، بیشترین آرا خود را به نام رییس جمهور فعلی به صندوق ریختند و شاید به همین دلیل هم مورد غضب بودند ولی امروز می‌تواند موعد دلجویی از شهروندان دامغانی باشد که همواره پای کار انقلاب بوده‌اند و قدر ارزش‌ها را به خوبی می‌دانند.
با آرزوی بهترین فرصت‌ها در تعالی و توسعه دامغان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *