کد خبر: 15084
تاریخ انتشار: آبان 3, 1403گروه : ایثار و مقاومت
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام احمد مطهرینژاد احمد مطهرینژاد فرزند محمود و فاطمه، شهید دفاع مقدس از شهرستان دامغان دارالمرحمه سمنان است، نوجوان ۱۶ سالهای که در عملیات بدر به خیل شهدا پیوست. به گزارش پایگاه خبری دامغان نما به نقل از ایرنا، شهید احمد مطهرینژاد شانزدهم فروردین ۱۳۴۷ در روستای سیدآباد شهرستان دامغان متولد شــد. پدر شهید مطهرینژاد نقل میکند: احمد چند بار برای رفتن به جبهه به پایگاه بسیج رفته بود اما آنان به او می گفتند: سن تو کم است. اگر پدرت رضایت دهد تو را می بریم. بالاخره اولین بار او را از طریق جهاد با خودم به جبهه غرب بردم و حدود سه ماه در ستاد خدمت کرد. من رفتم تهران، اما ۴۵ روز بعد، از جبهه آمد و گفت: این بار می خواهم از طرف بسیج به جبهه بروم. شهید والامقام مطهرینژاد از طرف سپاه دامغان لشکر۱۷ گردان موسی ابن حعفر(ع) به جبهه اعزام شد و پس از ۱۱ ماه و ۲۵ روز نقشآفرینی در دفاع از وطن سرانجام بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در جنوب شرق دجله به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید بزرگوار مطهرینژاد در عملیات تفحصی سال ۱۳۷۳ به وطن بازگشت و پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای فردوس رضا(ع) دامغان خاکسپاری شد. نقش رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس به گزارش خبرنگار ایرنا، دوران هشت ساله دفاع مقدس برگ افتخاری در دفتر غیرت و مردانگی ایرانیان رقم زد، مردم استان سمنان با اعزام تعداد قابل توجه رزمندگان به این نبرد، جزو سه استان برتر در تقدیم بیشترین تعداد شهید در کشور است؛ مدالی که از هر رنگی بالاتر و آرمانی جاودان را یادآور است. رزمندگان سلحشور و دلیر ایران اسلامی طی هشت سال دفاع مقدس بیش از ۱۰۰ عملیات محدود نیمهگسترده و گسترده انجام دادند و با مدیریت تحسینبرانگیز نظامی و پرورش قوای رزمی توانستند با قاطعیت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند. نیروهای اعزامی از استان سمنان نیز در ۵۵ عملیات شامل ۲۴ عملیات توسط سپاه و بسیج، ۱۱ عملیات توسط لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش و ۲۰ عملیات توسط جهادسازندگی، شرکت و نقش فعال و اثرگذاری را ایفا کردند. جمعیت استان سمنان در سال ۱۳۵۵ حدود ۲۸۹ هزار و ۴۶۰ نفر و کمتر از یک درصد از جمعیت کشور بود که با توجه به جمعیت آن زمان استان، تقدیم سه هزار شهید بیانگر این مدعاست که مردم این خطه تمامقد برای دفاع از انقلاب در صحنه حضور داشتند.
من رضایت نامه دادم ولی باز به او می گفتند: صبرکن تا نوبتت شود. سال ۱۳۶۱ بود بار دومی که بعد از فتح خرمشهر از جبهه برگشته بودم، احمد گفت: اگر من را به جبهه نبرید، دیگر مدرسه نمیروم.
دیدگاهتان را بنویسید