کد خبر: 3257
تاریخ انتشار: آبان 18, 1400

نقد و نظری بر حضور وزیر معین رییس جمهور در سفر به دامغان؛
سهم دامغان از سفر!

سیدرضا جزءمومنی

حضور ریاست جمهوری در استان‌های کشور و فرآیند اعزام نمایندگان وی به شهرستان‌ها، پیشینه‌ای طولانی و البته تا حدود بسیاری موثر داشته و دارد و مردم از هفته‌ها قبل از حضور رییس جمهور و یا نمایندگان اعزامی وی با جنب و جوش اجتماعی بسیاری تلاش می‌کنند تا بخشی از دغدغه‌های ناشناخته شهر و دیارشان را به اطلاع دولتمردان برسانند و از این ناحیه، چرخه بودجه مقسوم را دور زده و از سهم در اختیار ریاست جمهوری با اخذ بخشی از بودجه‌های خاص در اختیار به درمان قسمتی از آلام یک شهر بپردازنند که البته این موارد چون در افواه عمومی بسیار بر سر زبان‌هاست؛ بی‌گمان ریاست جمهور قبل از سفر، تمامی زوایای پیدا و پنهان مسائل را با کارشناسان محلی و طبق گزارش‌های فرمانداری‌ها و استانداری و حتی کارشناسان متخصص اعزامی قبل از سفر مورد بررسی قرار می‌دهد و معمولاً رییس جمهور می‌داند که در مواجهه با شهروندان یک ناحیه با کدام درخواست و البته نیاز عمومی روبرو خواهد بود لذا از قبل، چاره‌اندیشی کرده و بر خلاف نظر تعدادی از مردم، نیازی به تاکید در درخواست نیست.


و مردم دردچشیده و زجرکشیده در مناطق محروم روی سفری که شاید در تمام بازه زمانی 4 ساله ریاست جمهوری در حد یک یا دو سفر خواهد بود؛ حساب ویژه باز می‌کنند و بسیاری از امور و گرفت و گیرهای شخصی و یا موارد کم لطفی احتمالی کارگزاران در ارائه مساعدت‌های قانونی را به استحضار بالاترین مقام اجرایی کشور می‌رسانند تا با یاری و تدبیر وی، شاهد رفع مشکلات باشند.
شهرهای با انجمن توسعه قدرتمند در این موارد، زبان مردم می‌شوند و با رعایت آداب سیاسی و اجتماعی، بدواً از دولتمردان استقبال شایانی دارند و در محیطی مهربان، بخشی از دغدغه‌ها را به اطلاع می‌رسانند و در شورای اداری آن شهر و استان، کلیات را تصویب نموده و در اولین فرصت با تخصیص بودجه از ردیف‌های خاص، شاهد اجرا و ساماندهی امور خواهند بود.
ای کاش با دامنه اطلاعات خاص ریاست جمهوری به اعتبار تمامی کارشناسی‌های فنی و البته گزارش‌های متعدد و دردواره‌های دریافتی دولتمردان از مردم یک ناحیه، مجموعه امور و نیازمندی‎‌ها بدون حضور چند ساعته ریاست جمهوری و یا وزیر، مرتفع گردد تا آمد و شد وزیر به عنوان برگ برنده مسئولان یک شهر و بویژه نمایندگان مجلس به عنوان شاخصه توفیق مطرح نشود.


بر اساس فرمول در تمامی ادوار، نمایندگان دولت با ادای احترام شاید سمبلیک به ساحت شهیدان وارد یک شهر می‌شوند که البته همین نیم ساعت هم تصور می‌شود؛ شهیدان قانع به کارگشایی از امور مردم باشند و به قرائت یک فاتحه از دور هم راضی و خوشنود شوند و اساساً همراهی با خط شهدا در دولت کریمه جمهوری اسلامی، تنها می تواند در گره گشودن از امور مردم تعریف داشته باشد.
در این سفرها معمولاً جمعی از مسئولان یک شهر به استقبال نماینده دولت می‌روند و همواره و سایه‌به‌سایه به عنوان بزرگترین دانایان به امور مردم در کنار و دوشادوش نمایندگان دولت هستند و جالب اینکه طبق قاعده باید زبان مردم در تمامی لحظات باشند که اگر این اتفاق به درستی حادث شود؛ نیازی به زبان‌گشایی مردم دردمند یک منطقه نخواهد بود و از سویی اگر بودجه‌های تخصیصی به اندازه کافی باشد که این دولت با فقر منابع به دلیل وضعیت اقتصادی مواجه است؛ نیازی به سخنرانی و میتینگ‌های شاید در بعضی مواقع نمایشی از سوی نمایندگان تعریف نشده مردم که بدون وکالت به دردنمایی و در بعضی مواقع خودنمایی ختم می‌شود؛ نباشد.



رئیس جمهور در دوره جدید بدون مقدمات پرهزینه که از سوی دولت‌های قبل شاهد آن بودیم که فقط در شهر کوچکی مثل دامغان حداقل هزینه‌ای برابر با تامین 100 و یا بیشتر از بنرهای خوش‌آمد داشت؛ تلاش کرده با کمترین تشریفات وارد یک استان شده و به رفع نیازمندی‌ها بپردازد و در سیزدهمین سفر نیز راهی استان سمنان شده که در 16 سال گذشته، دولتمردانی از همین استان در مصدر تلاش‌های اجرایی ملی و بومی بوده‌اند ولی بنا به سلایق و علایق، آن طور که باید کارگشایی نشده و بسیاری از پروژه‌ها همچون انتقال آب از خزر کماکان تعطیل و هیچ اقدام موثری اتفاق نیافتاده است.
نماینده دولت وقتی در قالب وزیر بهداشت به دامغان اعزام می‌شود گویای این مسئله است که دولت، دقیقاً می‌داند در مواجهه با مردم دامغان با کدام مطالبه روبرو خواهد بود لذا قبل از اعزام وزیر معین، بخشی از اختیارات وابسته به تخصیص بودجه‌های خاص را بررسی کرده و حدود و ثغور کار را با کارشناسی موشکافانه تعیین نموده است و اساساً می‌داند با کدام کادو و هدیه در جمع مردم دامغان حاضر شود.


وزیر بهداشت، بالاترین مقام تصمیم‌ساز در عرصه بهداشت و درمان و آموزش پزشکی است که البته تصمیم‌های وی باید به تصویب هیات دولت برسد و البته بیشترین حجم از آگاهی‌های در حوزه بهداشت و درمان نیز در اختیار همین وزیر می‌باشد لذا باید باور داشت که نماینده دولت دقیقا درد را می‌داند و در این سفر فقط باید زوایای پنهان قضیه را برای او گشود و نیز بنا به ضرورت باید کارشناسی از همان قماش به ارائه توضیح بپردازد و معمولاً توضیحات مردمی فقط، دردواره‌های درستی است که در تامین نرخ صرفاً برخورداری تعریف می‌شود.
شایان ذکر آنکه در بعضی موارد، زیاده گویی‌های احتمالی، کار را تحت ریسک قرار می‌دهد کما اینکه چندی قبل در اولین سفر استاندار جدید به دامغان و در محل مسجد جامع در حوالی 15 دقیقه از فرصت محدود استانداری که از ساعت 6 صبح در دامغان بود را به خود اختصاص دادند و فقط در باره نقائص بهداشت و درمان و تامین بیمارستان دوم سخن گفتند و بیانیه خواندند و حتی در همین راستا هیچ اشاره‌ای به تامین درمانگاه مجهز بیمه و تامین اجتماعی نداشتند که با این سقف از تعهدات مردمی و سازمانها به تامین اجتماعی دامغان فقط شاهد خدمات گسترده! درمانی در حد نسخه‌نویسی دو قرص و 3 شربت و چند آمپول و البته تعداد محدودی از آزمایش‌های سردستی هستیم و حتی اگر همان قرص و کپسول را پزشک متخصص بنویسد باید توسط پزشک عمومی درمانگاه تایید شود تا بتوانیم از خدمات رایگان! در حد ناچیز برخوردار شویم.

 

وزیر معین وقتی در کسوت وزیر بهداشت است شاید دیگر نیازی به تاکیدات مسلّم در حوزه تخصصی وی نباشیم و باید با فرصت‌شناسی از سایر محدودیات‌ها بگوییم و البته با کمی رندی می‌توان مجوز از قبل آماده شده بیمارستان دوم را در جیب وزیر دید و با قدردانی به پاس تامین آن از سایر نیازمندی‌های شهرستان در قامت ناجور نرخ طلاق و اعتیاد وابسته به بیکاری و صنایع تعطیل شده در شهرک صنعتی و 13000 مهاجر کم تاثیر و جاده قتل اصفهان و پسته‌ی بی سر و سامان و تیغ تیز ریل قطار بر دل حصار و بی‌توجهی به فرهنگ کهن این دیار و ستون‌های لرزان تاریخانه و سدّ به خیال خود و خدا رها شده و آسیب‌های بی‌شمار وارده بر باغات و مزارع و سردرختی‌ها در فصل سرما و چالش‌های رفتاری و اخلاقی احتمالی و ظرفیت‌های بدون توجه موثر گردشگری در کویر و کوهستان دامغان و نرخ بالای مایحتاج نسبت به سایر شهرها و عدم دسترسی مطلوب به امکانات تردد و حمل و نقل بویژه در عدم تخصیص سهمیه بلیت قطار و توقف در دامغان و بی‌توجهی به فرهنگ‌سازی موثر از زندگی شهدا و ایثارگران و عدم رعایت عدالت در برخورداری از سهم برنامه‌سازی و معرفی دامغان در صدا و سیما و ناجوانمردی مسئولان قبلی در امضا سند آمایش سرزمینی و توسعه بدفرجامی که در استان فقط دو نقطه شهری شاهرود و سمنان تعیین شده بود و … سخن راند.
اگر مطالبات مردمی در جلسات اختصاصی قبل از سفر ریاست جمهوری با حضور کارشناسان محلی و ملّی به درستی بررسی شود و برای ابلاغ آنها در محیط آرام، سخنگویی مطمئن مشخص شود شاید نیازی به حرکت‌های خیابانی نباشد تاعلی‌رغم حق‌خواهی به حق، دچار سوء برداشت مسئولین نشود که در این مواقع اگر به تریج قبای مسئولان بخورد؛ بی‌گمان پیه مکافات دوره 4 ساله را باید به تن شهر مالید!


می‌گویند فرمانروایی به پاس لطف رعیت از او خواست که یکی از 3 موهبت انبان پول و اسب رهوار و زن شایسته را انتخاب کند و رعیت رند گفت: کاش اسبی بدهید که عیال شایسته خود را در حالی که انبان پول را به شال بسته بر آن نشانم و در دولت تو دعاگویت باشم و فرمانروا از این کلام خوشش آمد و هر 3 موهبت را به او هبه کرد و حال در دامغان باید نماینده‌ای از مردم که هم خوب حرف می‌زد و هم حرف خوب می‌زد را انتخاب می‌کردند تا به دولتمرد حاضر در عرصه مردمی دامغان، بخش عمده‌ای از نیازمندی‌ها را گوشزد می‌نمود تا بلکه بخشی از دغدغه‌های مهم مرتفع می‌شد به عنوان مثال اگر مردم و مسئولان روی ایجاد دانشکده پزشکی که نگارنده از 10 سال پیش با فرآیندهای ابتر آن آشناست؛ اصرار داشتند و تاکید می‌کردند و موافقت آن صادر می‌شد؛ بی گمان نیازمند حضور متخصصان در قامت استادان متخصص در بیش از 50 تخصص و فوق تخصص حرفه‌ای پزشکی بود و نیز ضرورتاً باید احکام این پزشکان متخصصی به شکل آموزشی صادر می‌شد و از سویی این تعداد از متخصصان و دانشجویان باید در دل یک بیمارستان آموزشی فعالیت می‌کردند لذا باید بیمارستان هم تامین می‌شد و در پی آن باید داروخانه و امکانات تردد و استراحت و اسکان متخصصان و … نیز فراهم می‌گردید و با یک تیر شاید ده‌ها هدف را می‌شد تامین کرد.
نمایندگان مردم در قامت شورای شهر در این نوبت وظیفه خود دانستند که بخشی از کمبودها را به اطلاع برسانند که البته همت ایشان ستودنی است ولی کافی نبود و متاسفانه دشمن رسانه‌ای در آن سوی آب هم این حق‌خواهی مسلم را با سوء تعبیر به اغتشاش محیطی در دامغان تعبیر کرد و شاید دلخوری وزیر هم به دامنه‌ی مکافات بیفزاید و حقوق شایسته این مردم با کاهلی، پیگیری شود.
نگارنده که معلم ادبیات بوده اطمینان دارد که تنها چیزی که با آرامش، بیشترین ضریب نفوذ را دارد سخن منطقی و شایسته است که اتفاقاً با مجموعه‌ای از حقوق حتمی، حمایت می‌شود لذا باید با تجدید نظر آگاهانه به سمت و سویی رفت تا از سفرهای بعدی، برخورداری بیشتری را شاهد باشیم و گاهی به دیگران نگاه کنیم که در دل سیاه‌چادر با نان و پنیر مهربانی به هدف می‌رسند و گاهی با التهاب ناخواسته محیطی، نان را از سفره‌ی یک شهر پر می‌دهیم.
و اما نکته مهم اینکه جای حرکت و نمایش و سخن مسئولان در کجای این معادله است که خود پرسشی پرشمار است که معمولاً رئوس ریاست یک شهر، می‌توانند زبان منطق برای بیان خواسته‌ها باشند و در کمترین مقدار ممکن، می‌توانند حرکت‌های مطالبه‌گرانه را برنامه‌ریزی و هدایت کنند که متاسفانه این فقره نیز در دامغان ناپیدا بود و به گفتمان‌های در جلسات رسمی بسنده شد و مردم درددیده هم برای احقاق حق خود شاید فریادی کشیدند که به مذاق دولتمردان خوش نباشد و خوف نگارنده از تقاس احتمالی توسط دولتمرد اعزامی به دامغان است که مبادا نرخ لگدهایی که به خودرو وزیر زده شد را به پای تمامی دردمندان دامغانی که با فقر مطلق درمانی مواجه هستند حساب کنند!!!

 

تصاویر تهیه شده از مطالبه مردمی، مطمئناً به شکل تصادفی تامین شده بود ولی زوایای دید تصاویر پخش شده از فرمانداری دقیقاً با برش سیاسی مواجه بوده که نشان از درایت وزیر در ابلاغ ذات مطالبات مردمی دارد لذا یادمان باشد که وزیر مملکت جمهوری اسلامی از بین 80 میلیون نفر به شرط کاردانی و درایت انتخاب شده و مسلماً راه مواجهه با خبرنگار و سخنگوی غیررسمی را می‌داند.
دامغان مظلوم همواره در اوج مظلومیت است زیرا فقط با همت مسئولان و گماردگان دولتی هدایت می‌شود و سازمان‌های مردم‌نهاد علی‌رغم تلاش و پویایی، راه به جایی ندارند و شهر در فقر انجمن توسعه قهار می‌سوزد و فریاد خانه تسنیم هم از حصار دامغان نمی‌گذرد و یا با بازخورد مناسبی مواجه نمی‌شود و زحمات جمع کثیری از جوانان در این موسسه مردمی هدر می‌رود و حرکت‌های مطلوب این نهاد به تعالی در دامنه تاثیر دست نمی‌یابد و امکان فوق‌العاده‌ی بوم‌گردی و جهانگردی هم راه به سوی سعادت و حُسن تقدیر ندارد.
فرماندار و امام جمعه و نماینده وشورا و شهردار و 40 مدیر شهرستانی فقط بخشی از ظرفیت مدیریت یک شهرستان هستند و اساس مدیریت، ریشه در اراده و ارادت و تجربه بومی و محیطی مردم و کارشناسان و خبرگان خاموش دارد و ساده اینکه همه چیز را همگان دانند و نمایندگان دولتی باید ترجمان سخنان و نیازمندی‌های عموم مردم باشند که شاید بنا به تدابیر منحصر به جایگاه خدمت، فرصت این تفویض اختیار به نفع مردم، محقق نشده و نمی‌شود.
نمایندگان ادوار مجلس در بیلان کار خویش به حضور مکرر وزرا اشاره داشته‌اند ولی ورزشگاه 5000 نفره هنوز در حد همان کلنگ روز نخست بر زمین مانده است و آب تصفیه هم از جوی کرامات نیامده و فرآوری پسته هم فراموش شده و مغازه‌سازی و دکّان‌بازی به نرخ افزایش قیمت مسکن و اجاره، پوست تازه داماد و عروس‌ها را کنده و خود مفصل بخوان زین مجمل …
این حدیث درد تا کجا؟ که مطالبه‌گران دامغانی که عمدتاً از اهالی فرهنگ و ریش سفیدهای اخلاق و تعالی هستند در موعدی از فراز و نشیب این شهر به گروه فشار مسمّا شدند و اجحافی از این بالاتر نبوده و نیست و بعضی از ایشان به زبان تند قانون، ترک موضع کردند و جمعی نیز بنا به عدم دسترسی به خواسته‌ها شاید خسته و ناامید شدند و تمام عطای ماجرا را به لقای آبله‌چریده بی‌توجهی مسئولان بخشیدند.

اینجا دامغان است؛ کماکان به نرخ نامهربانی …
کاش دستی برآید از غیب تا تقدیر این شهر را به حسن تدبیر تغییر دهد و دامغانی به ماندن در دامغان خوش باشد و سرود وطن‌دوستی سرکند نه اینکه در قامت همشهری مهاجر بر بوق و کرنای بی‌عاری بدمد و بر ما که مانده در اقلیم عشقیم را به سخره گیرد.
نگارنده در این فرصت نیز به شرط صواب مطلب در حیطه درایت خود، نثار ثواب یک صلوات به روح پدر خویش را چشمداشت دارد.
باقی بمانید به عزّت – یاعلی مدد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *