کد خبر: 725
تاریخ انتشار: مرداد 20, 1400گروه : پاشویه
مولودخانه نامیمون در دامغان
در ٢۵۰ سال پیش کودکی به اسم بابا خان در شهر دامغان به دنیا می آید که بعد پادشاه ایران می شود!! ٢ در سال ۱۱٩۵قمری قادر خان عرب عامری فرماندار وقت بسطام به دامغان و بسطام می تازد و قومس را متصرف می گردد…. بابا خان قبل از عزیمت به ری نزد عمویش محمد خان قاجار به محل تولدش شهر دامغان سری می زند و از مولود خانه اش بازدید می کند… آیا حوادث اون روزها را می توان همه اش را به گردن شاه انداخت در جواب این سوال باید بگوییم ممکن نیست که شاه صد در صد در اتفاقات اون روزهای تلخ تقصیر داشته است!!! چون مجموعه عوامل زیادی بودند که اون داستانهای بد را برای کشور ایران رقم زد… مولود خانه در کوچه ای به نام محله خندق که امروز تبدیل به پاساژ خندق شده استقرار داشت. از زمانی که فرزند حسین قلی خان جهانسوز در این کوچه به دنیا آمد نام اون کوچه به مولودخانه مشهور شد!! و چرا لقب پدر فتحعلیشاه جهانسوز شد ؟ به دلیل بلایی که بر سر نمکه و مردم آنجا آورد!!!
روایت است از ستاره شناسان که اگر ستاره سرخ (مریخ) موازی ناهید در آسمان بایستد و در آن لحظه آمیزشی به نیت فرزند آوری صورت بگیرد، فرزندی بزرگ و نیک، زاده شود که مردمانی زیاد از او خشنود و بهره مند شوند؛
مثل حضرت خضر نبی…. و اگر ستاره سرخ در امتداد قمر (ماه) بایستد و در اون لحظه زوج آمیزش نمایند نطفه ای که منعقد گردد فرزند ی زاده می شود که مردمانی از او آسیب می بینند و بیشتر مردم از او خشنود نباشند مثل اسکندر!
فکر کنم در اون شبی که حسین قلی خان نیت حمام کرد ستاره سرخ موازی قمر ایستاده بود!! و در اون شب ،قمر در عقرب، نطفه ”باباخان”
منعقد می گردد و بعد از ۹ ماه فرزندی در دامغان متولد می شود که……
و اما محمد حسن خان قاجار شش پسر داشت…
آغا محمد خان (قاجار) ، حسین قلی خان، مرتضی قلی خان،علی قلی خان، رضا قلی خان و مهدی قلی خان ….
و پس از کشته شدن محمد حسن خان قاجار یعنی پدر این شش پسر، حسین قلی خان و برادرش آغا محمد خان با دستور کریم خان زند
( رحمت الله علیه) به عنوان گرو به شیراز برده شدند و کریم خان در سال ۱۱۸۳ قمری حکومت دامغان را به حسین قلی خان می سپارد… حسین قلی خان در سال 1184 قمری در مقام استانداری دامغان دست به شورش میزند! در این که او برای انتقام گیری خون پدرش از محمد خان دولو یا اینکه به نیت نافرمانی از کریم خان بوده اختلاف نظر است. اولین حمله او به روستایی در مسیر دامغان به استرآباد که به نام “نمکه” نامیده میشد، صورت گرفت و در نمکه مردم و مخالفینش را کشت و روستا را ویران کرد و به آتش کشید و از مسیر “چنگی” به مازندران لشکر کشی کرد و آنجا را متصرف گردید و بعد طولی نکشید که به دست سپاهیان زندیه کشته
می شود و از او کودکی به نام “بابا خان” باقی می ماند که مولود دامغان است!
که بعد به نام فتحعلیشاه قاجار پادشاه ایران می گردد…
و اما “باباخان” به دستور عمویش آغا محمد خان و با کمک برادرانش علی قلی و جعفر قلی برای باز پس گیری استان قومس حمله ای تدارک می بینند که در نتیجه پیروز می شوند و قادرخان بسطامی شکست می خورد و قومس را
به ” بابا خان” پس می دهد و بابا خان در کنار چشمه ای بزرگ در شمال دامغان جشن می گیرد و دستور ساخت عمارتهایی را در اون منطقه صادر می کند که امروزه اون عمارتها به نام عمارت چشمه علی مشهور است….
به پاس این پیروزی حکومت دامغان به جعفر قلی سپرده می شود و علی قلی هم جانشین فرماندار مغلوب بسطام یعنی قادر خان عرب عامری می گردد.
بعد از مرگ آغا محمد خان بابا خان به نام فتحعلی شاه تاج گذاری می کند و پادشاه می شود…
ولی متاسفانه تاج و تخت وی را مغلوب خودش می سازد و با اینکه در زمان این شاه مرزهای شمالی ایران از طرف همسایه قدرتمند و متجاوز روسیه ناامن شده بود او سرگرم لذایذ دنیوی بود و اداره حرمسرایش از اداره کشور مهمتر شده بود!! و همین باعث شد که سرداران قدرتمند او مثل عباس میرزا نتوانند جلوی متجاوزان تاب بیاورند و در نتیجه اکثر سرزمین های کشور پهناور ایران از دست می رود و روسها تصاحب می کنند!!!
و این داستان حقیقت دارد….
دیدگاهتان را بنویسید