کد خبر: 3629
تاریخ انتشار: آبان 29, 1400
گروه : سیاسی

گرایش‌های من در دوران روزنامه کیهان

مهدی نصیری 

سرگذشت یک تغییر؛ قسمت دوم

از سال 57 تا زمان آغاز همکاری با کیهان، در کنار تحصیل حوزوی به فعالیتهای جنبی سیاسی، فرهنگی و آموزشی در دامغان و قم در ایام غیر درسی و تابستان اشتغال داشتم. دیپلمم را به صورت متفرقه بعد از انقلاب گرفتم و در سال 67 با شرکت در کنکور، در دانشکده الهیات دانشگاه تهران قبول شدم و با خواندن سه ترم به دلیل آن که فرصت شرکت در کلاسها را به خاطر مسئولیت در کیهان نداشتم و برخی اساتید حضور در کلاس را لازم می دانستند، آن را رها کردم.
در سال ۶۹ یا ۷۰ که درس خارج فقه آیت الله خامنه ای – کتاب جهاد – آغاز شد، جزء حلقه نخستین این درس تا سال ۷۳ بودم.‌ بعدا در سال ۸۰ نیز در این درس تا سال ۸۴ شرکت کردم.
در سال ۸۴ که به امارات رفتم کارشناسی ارشد حقوق خصوصی را در دانشگاه پیام نور با مدرک حوزه معادل کارشناسی، تحصیل کردم.

در ایام جوانی سالهای اول دهه 60 گرایش انقلابی چپ با ریشه های دینی و حوزوی داشتم و با جریان راست سنتی مانند جامعه روحانیت و جامعه مدرسین فاصله هایی ـ و نه ستیزـ داشتم. محوریت تفکر و سخنان امام خمینی برایم اصل محوری بود اگر چه تصور معصوم و بی خطابودن ایشان را هم نداشتم.

عنوان یکی از اولین مقالاتم در روزنامه کیهان که پیش از همکاری رسمی ام با کیهان در سال 65 منتشر شد، این بود: «آفت جامعه اسلامی: خشونت اجتماعی و عطوفت اقتصادی». در این مقاله از برخوردهای تند با مسائلی چون پوشش جوانان و حجاب و … از یک سو و تساهل و تسامح با تخلفات اقتصادی انتقاد کرده بودم، مقاله ای که محتوای آن برای امروز ما نیز تازگی دارد.

در مقطعی که دبیر سرویس مقالات کیهان بودم سلسله مقالاتی در نقد مبانی مرحوم آیت الله آذری قمی و روزنامه رسالت در موضوع حیطه اختیارات ولایت فقیه در امر حکمرانی و دفاع از دیدگاه امام خمینی در این موضوع داشتم که بعدا به صورت کتابی با عنوان زمینه های صدور فتاوی امام از سوی انجمن اسلامی معلمان منتشر شد.

آقای آذری قمی و طیفی از فقها – از جمله آیت الله خامنه ای – حیطه اختیارات ولی فقیه را در چارچوب احکام اولیه و ثانویه می دانستند اما امام خمینی این اختیارات را به حیطه مصلحت نیز سرایت می داد و این مساله باعث بروز اختلافی بین این گروه از فقها با امام خمینی شده بود که البته با اعلام صریح آقای خمینی مبنی بر این که دایره اختیارات ولی فقیه فراتر از احکام اولیه و ثانویه است، این نزاع جمع شد.

در دوران سردبیری کیهان، از گفتمان مسلط آمریکا ستیزی به تبعیت از مواضع امام خمینی و رهبری که البته با فهم و تحلیل خودم نیز منطبق بود، دفاع می کردم.

در مسائل اقتصادی ضمن تاکید بر عدالت و ضرورت کاهش شکاف فقر و غنا، بر انتقاد از اشرافی گری مسئولان و نیز مبارزه با تخلفات اقتصادی در هر دو بخش خصوصی و دولتی اصرار داشتم و اساسا تلاش داشتم کیهان صبغه انتقادی خود را نسبت به دولت و دیگر دستگاه های رسمی نظام حفظ کند.

درج مقاله ای انتقادی از انتصابات آیت الله یزدی در قوه قضاییه در سال 70 باعث شکایت شخص وی از من و احضارم به دادسرا شد، اگر چه مرحوم آقای یزدی از پی گیری شکایت خود منصرف شد.

موضع کیهان در زمینه مسائل فرهنگی و هنری در قیاس با دیگر مطبوعات انقلابی، باز و فراگیر بود و اولین روزنامه ای بود که فتوای امام درباره موسیقی و تک خوانی زنان را که در صورت نداشتن مفسده جایز می دانست، منتشر کرد در حالی که موجب نگرانی آقای خاتمی به عنوان نماینده امام در موسسه کیهان شد اما با مشاهده رونوشت استفتای مدیرکل ارشاد استان لرستان و عدم اعتراض از سوی دفتر امام نگرانی ایشان برطرف گردید.

در دوران کیهان هیچ گاه از حرکتها و تظاهرات علیه شل حجابی حمایت نکردم و باری که تظاهرات گسترده ای علیه شل حجابی در سال 69 صورت گرفته بود و همه روزنامه ها و رسانه ها پوشش گسترده ای داده بودند، بازهم کیهان از پوشش این خبر در صفحه اول خودداری کرده بود که با نامه اعتراضیه آقای خاتمی به عنوان نماینده رهبری مواجه شدم. (اینجا (https://t.me/nasiri42/1199)

به دلیل همین عدم همراهی کیهان با جریانهای تند حزب اللهی در مساله حجاب بود که باری به بهانه چاپ تصویری در مجله زن روز – که از نشریات موسسه کیهان بود – و این جریان حزب اللهی آن را موهن به ارزش‌ها دانسته بود، به موسسه کیهان حمله کردند و شیشه های آن را شکستند و بعد از ورود به موسسه به دنبال مدیران موسسه از جمله مدیر روزنامه (که من بودم) می گشتند تا انتقام اهانت به ارزش‌ها را از آنان بگیرند اما من در آن ساعت در اتاقم نبودم و جان سالم به در بردم!

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *