کد خبر: 11447
تاریخ انتشار: شهریور 20, 1402
گروه : یادداشت

مدیریت! بومی یا غیربومی … مسئله این است!

جناب استاندار!
قدرت مدیریت دامغانی‌ها، اَظهَر مِن الشَّمس است!

سیدرضا جزءمومنی

کاش یک بار برای همیشه افتخار مدیر پروری را از دامغان باشکوه به نام 670 شهید سرافراز سلب فرمایید و اجازه بدهید رانت قدرت افسارگسیخته تعیین مدیران سایر شهرها که قدرت حل مسائل را در حد ابتدایی هم نمی‌دانند؛ بگیرید که متاسفانه مدتی در این شهر از استخوان ترکیده‌های خدوم، کار یاد می‌گیرند و به ترتیب راهی شهرهای خود می‌شوند تا حاصل گریز از خطا را در شهر بومی خویش تجربه کنند.

قبلا به حد کفایت از ضرورت‌های مدیریت بومی و غیربومی تابع شرایط سازمانی نوشته‌ام و به هیچ وجه در مقابل مدیر غیربومی کاربلد، گارد ندارم و در عین حال به هیچ وجه از مدیر بومی مغروز و ایفه و افاده‌انداز خوشم نمی‌آید و اطمینان دارم قبل از بومی و غیربومی بودن مدیران، حداقل چندین مولفه وجود دارد که الزاما باید مورد توجه قرار گیرد که ماحصل تمام آن مقدمات در تعیین میزان رضایت ارباب رجوع، شعله‌ور است به شکلی که برآیند کار مدیر باید با نرخ بالای رضایت مخاطبان روبرو باشد و در غیر اینصورت تعارف و تمجیدهای رسانه‌ای و سفارشی‌نوشته‌های مدیران رسانه‌شناس!!! راه به جایی نمی‌برد.
و اما بسیار شاهد بوده‌ایم که مدیر وارداتی به دامغان، تقریبا در تمام اوقات اصلا شایسته‌تر از ابواب جمعی کاربلد یک موسسه، اداره و یا سازمان نبوده‌اند که هیچ؛ بلکه تا مدت‌ها سرگیجه مدیریتی دارند و با جلسات متعدد گاه و بی‌گاه تلاش می‌کنند از معاونان و اعضا ساختاری سازمان، کار یاد بگیرند و جالب آنکه بعضا شیوه پی‌نویسی و ارجاع و دستور دادن را هم نمی‌دانند و حتی متن دو نامه جان‌دار را نمی‌توانند تهیه کنند و البته در عین مظلومیت بنا به کارِ زیادِ حاصل از نابلدی، ادعای اضافه‌کاری و شعور حسابی و مردم داری را هم خیلی زود به خورد مخاطب می‌دهند که ببینید! من زود می‌آیم و دیر می‌روم !!! در حالی که وجدانا؛ کار مدیریت را به اندازه کافی بلد نیست و اصطلاحا خوف مدیریتی و وسواس آغاز مدیریت دارد و بارها باید در گاو صندوق را خبر بگیرد که حتما قفل باشد!!! بنابراین تا کی مدیر بومی در نگاه ادارات کل شایسته مدیریت نیستند؟ و چرا جز چند اداره کم جمعیت دامغان باید چنین شاهد جمعیت مدیران کارنابلد غیربومی باشیم؟

به هر قاعده‌ای از تجربه و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، مجرّبان و جوانان جویای نام بسیاری برای مدیریت بومی داریم ولی تفکر ادارات کل این است که در پی نوچه‌پروری سازمانی هستند که به دستور و به موقع و تابع شرایط اداره کل مدیریت کنند و جالب اینکه مدیران بومی در اولین مواجهه در حق‌خواهی، چنان پایشان قلم می‌شود که عمدتا گویی شبانه حذف می‌شوند.
تا دل بخواهد شاهد مثال داریم که دکتر و مهندس مجرّب و کاربلد در حد وفور در ادارات دامغان داریم ولی متاسفانه به چرخه مدیریت نمی‌رسند که هر مدیر کل بنا به شرایط فردی و اجتماعی و بنا به توصیه‌های جدّی و شوخی!!! آنقدر آدم در کشو دارد که وقتی برای مدیر بومی شهرستان نمی‌ماند و یکی از همان دم‌دستی‌های سفارشی داخل کشو بنا به بوق و کرنای آدم مدیر و شایسته به خورد خلق الله می‌دهند.

آقای استاندار!
در فضایی که مقام معظم رهبری همه مسئولان را به کار برای خدا و عدم دخالت در تعیین مدیران سفارش می‌نمایند ولی بخشی از جامه‌دران ولایی! هم متاسفانه خطا می‌کنند لازم است حضرت‌عالی که شاخصه تکامل عدالت‌محوری استان هستید و به حق، زمینه‌ها و ظرفیت‌ها را شناخته‌اید وارد عمل شوید و با تعیین کارگروه تخصیص مدیران کارآمداستان، گود انصاف را به نام نامی مقرراتِ عدالت محور برای جوانان و مجرّبان بومی باز بگذارید تا نهایت خدمت با شناخت محیطی مدیران بومی محقق گردد زیرا عدالت دولت کارآمد سیدابراهیم رئیسی، این سید وفادار به تمام ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی، حُکم می‌کند؛ توزیع مدیریت شایسته بومی را در کانون توجه داشته باشید.
البته برای ادارات خاص نظامی. انتظامی و امنیتی، ضرورت تامین نیروی غیربومی را می‌پذیریم ولی عدالت حکم می‌کند در شرایط یکسان، مدیر دامغانی نیز در سایر شهرهای استان، مدیریت پویا این نوع از ادارات را داشته باشد و به مدارج و کمالات سازمانی تا معاونت وزیر هم صعود کند.

جناب استاندار!
لطفا چند چرخه مدیریتی در همین ادارات معمولی دامغان را از آغاز تا انجام مطالعه فرمایید تا مصداق عرایض را شاهد باشید. البته بعضا دیده شده که سطح توقع مردم از مدیر بومی بیشتر است و مدیر غیربومی قدرت تحکم بیشتری دارد ولی انصافا مدیر بومی، توفیق محیطی مطلوب بر ارکان دارد و مطمئنا با فهم محیطی، قدرت تصمیم‌سازی با تکیه به نیروهای مردمی خواهد داشت که پشتوانه مدیریتی را چند برابر می‌سازد لذا این بهانه ادارات کل نیز بیهوده به نظر می‌رسد.

ضمنا وقتی نیروی بومی قدرت دارد 6 ماه سرپرست باشد و کارها به سامان ارائه شود در دو منظر باز هم ادارات کل خطا بارز دارند که یا به ناشی کار سپرده‌اند که حتما خطاست و یا اینکه به کاربلد با سال‌ها تجربه برای 6 ماه اعتماد دارند ولی برای چند سال، خیر!

به هر حال دامغان خالی از مردان مجرب نیست و سال‌های خدمتم ثابت کرد مدیران بومی زمینه وفاق شهری را خوب تامین می‌کنند البته شاهد خیره‌سری و رانت‌بازی خانوادگی و …  هم بودم ولی می‌توان سلامت مدیریت بومی را فدای چند خطای از سر غرور که ناگزیر است و در هر اداره‌ای واقع می‌شود؛ کرد.
تامین اجتماعی اداره‌ای عمومی و کاملا در ساختار بومی جا دارد و هیچ ضرورتی ندارد غریبه‌ای مدیر باشد که عموم فرهنگ و ساختار مردمی را نمی‌داند و یا کس ندانست آمدن رییس ارشاد و فرهنگ شهر ما از کدامین چشمه، سرچشمه گرفت و در کدامین چشمه رفت؟؟!
و در خاتمه این شهر، دامغان کهن آنقدر مدیر بزرگ کشوری دارد که خدا می‌داند و جالب اینکه کمتر مدیری پله‌های نخست توفیق را در دامغان برداشته است و این مطلب گویا آن است که جوهره مدیریت در کارمندان این شهر به وفور وجود دارد ولی عیار آن با عیار مدیران کل در یک راستا نیست! لذا هر که ارتقا سازمانی می‌خواهد باید از تهران، پله‌نوردی مدیریتی را آغاز کند زیرا هیچ وقت در شهر خودش شایسته خدمت نیست.

آقای استاندار!
حضور پرشمار بسیاری از مدیران موفق کشور در حد مشاوران عالی و موثران کاربلد در تمامی قوا و وزارت‌خانه‌های اصلی و اساسی و سازمان‌های کلیدی و … از نسل دامغانی‌های کمال‌مند و کمال‌گرا، شاهد خوبی به پیمانه پر از داشته‌های غنی مدیریتی دامغانی‌ها نیست؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *