کد خبر: 9948
تاریخ انتشار: اسفند 19, 1401گروه : یادداشت
در آستانه نوروز و همراه با اعیاد شعبانیه؛ ضرورت ساماندهی قهر و آشتی در بنبست فضای رسانهای کلاف دشمنی راهی است به بنبست / به دوستی میتوان ره تا خدا بست سیدرضا جزء مومنی روز میلاد حضرت نور، امام حیّ را به منظور نگارش این چند جمله مغتنم می شمارم و مخاطب خود را جمعیت شعو ر مند و صاحب اصالت دامغان و جمعی از مسئولین می دانم که امیدوارم در مسیر منتهی به تامین آرامش شهر و گریز اصولی از فضای متشنج چند دستگی های مفرط رسانهای ، کاربرد داشته باشد. دامغان در بن مایه خود شهری مظلوم است که به این اعتبار ، شاهد بروز و ظهور دسته های مردمی در قالب گروه های مطالبه گریم که در اصل مطالبه نیز باید بسیار سخن گفت که مطالبه چه چیز؟ و اساسا ً مگر ساختار تخصیص منابع در کشور بر اساس اصول دولت مردان و قوانین قانون گذاران و نظارت قوه قضاییه و … نیست که در دل شهری کوچک تا به این حد مطالبه گری رونق دارد! البته فرض فوق به اعتبار تبعیض و میزان خواهش و خواسته مسئولان در یک شهر ، کاملا متفاوت است که این نقص آشکار که وزیر مملکت می تواند به اجتهاد خود در تخصیص اعتبار فراتر از قانون تخصیص بودجه ، عنایت ویژه داشته باشد باید در ساختار قانون گذاری مرتفع شود تا همه شهرها و استان ها بر اساس نیازهای واقعی و اصولی از ساختار بودجه متنع ّ م شوند و اتفاق مه ّ م و نامیمون در این رویکرد آن است که تعدادی از نمایندگان ، پاشنه کشیده در پی برافزوده های بودجه هستند که اصل بودجه یک شهر ، تکافوی حتی امور روزمره و جاریه یک شهر را ن می کند ! مردم با باور فقر شهری در ذهن و عمل مواجه اند و این خشم پنهان اما پرهیجان را بر علیه هم فریاد می کنند که در کارگاه دولتمردان نه جای اعتراض است و نه کسی به شکل اصولی می داند که اعتراض به ساختار بودجه را در کدام محکمه مطرح نماید ؛ پس ناگزیر شاهد درگیری لفظی بین مردم شهرهای متفاوت در یک استان و نیز درگیری ذهنی مسئولان در مواجهه با خواسته های مردمی هستیم و با شد ّ ت و حد ّ ت می بینیم که مردم استان در دفاع از مسئولان خود به تشنج رسانه ای دست می زنند و بی آنکه حتی کمترین اطلاعات ساختاری ، حاکم باشد این مردم در ستیز لفظی ، اسیر هیاهو بر سر هیچند و توهین و افترا، نُقل مجالس رسانهای در فضای مجازی میشود . فضای مجازی در دامغان ، پایگاه بزرگی از بلوا بر سر هیچ است و محل کنش ها و واکنش های بسیاری از کسانی است که فریاد را می زنند و خاموش می شوند ولی دامنه و بازخورد صدای ایشان ، شهر را به هم می ریزد و هیچ کس به طور جد ّ ی تلاش به رفع هیاهو و جنجال رسانه ای ندارد . رسانه های مکتوب با رونق بازار رسانه در فضای مجازی ، کم اعتبار و به دلیل نرخ کاغذ و هزینه های انتشار از رونق که هیچ ، از نفس افتاده اند و م ردم حال ندارند تا برای چند ورق م ختصر ، کلی از وجوه خاص سبد اقتصادی خانواده را هزینه کنند لذا نوشتارهای مردانه ! در ح ِ کم اگر مردی بنویس ! رو به اتمام است و به جای آن رسانه ها ی مجازی رونق گرفته اند و همه شهر می نویسند و مطالبه می کنند فارغ از آنکه هر کسی از ظنّ خود شد یار من !!! ساده پنداری بعدی در این شهر ، رونق نگاه مدیران به فضای مجازی است و پارادوکس معنایی نیز از همین جا شروع می شود که فلان مسئول ، رونق تخصصی پایگاه و جایگاه خود را از خبرنگار و رسانه بدون توجه به مکتوب و مجازی ، دنبال می کند ولی تعاقبات و تعارضات احتمالی آن را نمی پذیرد و با استدعا در رسانه جا می گیرد و جا خوش میکند و لی با ادع ّ ا از رسانه شکایت می کند و یا درخواست پی جویی و پیگیری را مطرح می کند که با این شق ّ از مسئله هم مخالفتی نیست و هر که می تواند بنا به شخصیت خود در پی احقاق حق باشد ولی امان از مردمی که بوق ِ ل َ ه و ع َ ل َ یه را چون شیپور شیطان به دهان می گیرند و در آن می دمند تا حاصل آن تامین حال بد ِ مردم شهر شود. مطالبه گران یا حامی اهداف کس ان ی هستند که در کنار او احساس خوبی دارند و یا برای پرداخت هزینه ی حال ِ خوب باید شیپور طرف مقابل را بشکنند تا در سویه و هدف آنها خللی وارد نشود و در هر شرایطی این مردم از همه جا بی خبرند که باید بنشینن د و صبر پیش گیرند تا …! مطالبه گری اصول منحصر به خود را می طلبد و هر جا که دامنه مطالبه گری به منیّت و خودکامگی و استعمار مردم در مسیر منتهی به توفیق فرد باشد ؛ فتنه آغاز می شود و آتش آن ، همه را می سوزاند لذا توجه به ک ُ نه حرکت های دلسوزان شهر با داعیه مردم داری افراطی ، قابل ملاحظه و دقّت نظر است و البته اوج آن در کرسی مجلس متبلور است و فرع آن در پله های شورای شهر و شاید کمتر از کمی هم ، چشم به سی و چند صندلی مدیریتی شهرستان چشم دارند که طعم گس مدیریت ِ برجسته یک سازمان در دل یک شهر خ ُ رد زیر 100 هزار جمعیت را که در تمام موهبت ها ، تفاوتی با شهر درجه چند در این ممل کت ندارد و در آمایش سرزمینی ، اسم او را با اکراه مدیران برج سته می شنویم ؛ رقابت خشن داشته باشند و بارک الله به ساختار بالادستی در قالب ادارات ک ُ ل که نرخ مدیریت را در کمترین میزان از اعتبار سازمانی می خواهند و جالب آنکه سرپرست ان ادارات دامغان ت ا زمان بازنشستگی ، شایسته تبدیل حکم از س رپرست به رییس نیستند ؛ حالا هر چه می خواهید در فضای مجازی ، فریاد بر سر هیچ بزنید !!! تعیین مدیران با دست باز و با قبول درایت مدیر در جانبداری اصولی از مردم وفق ساختار سازمانی و تعیین اصولی حوزه اختیارات فرادستی به منظور توسعه محدوده حرکتی مدیر و قبول تصمیمات فردی و سازمانی مدیر همراه با حمایت از او می تواند در توسعه نقش مدیر ، اهمیت داشته باشد ولی در سال های اخیر به افراد و حوزه توانایی آنها به عنوان مدیران شهرستان ، نیم نگاهی حرفه ای بیاندازیم تا شاید اصول فرادستی با داخل شدن ِ تفک ّ ر ِ عدالت ِ علوی با نگاه نماینده محترم ولی معزز فقیه د ر استان و کمی هم حضور امام جمعه های محترم شهرها با تفک ّ ر برجسته استاندار عزیز ، منتهی به تکافوی دلیل شود تا با تقویت مدیران برجسته در شهرهای کوچک اما اصیل مثل دامغان ، بتوانیم شاهد فریاد اصولی مدیران در مطالبه گری و سکوت اصولی مردم در جایگاه مطالبه باشیم که سرگرمی رسانه ای با تامین اقلام اغوا کننده از سوی مسئولان به عنوان کارکرد رسانه ای در حقیقت ، نوعی از کلاه گذاشتن بر سر مردم نجیب یک شهر ولایی نباشد. دامغان با 14000 رزمنده و 1200 ایثارگر و 670 خانواده شهید سربلند و آن طور که از نگاه به آن برمی آید شهری با چندین مرکز آموزش عالی و حوزه های علمیه معتبر و … طبق قاعده باید از عیار بالای دانایی برخوردار باشد و ضریب هوشی مردم این شهر مثال زدنی است و شاهد آن دور از دسترس نیست که تا چه اندازه آدم معروف و مشهور و کاربلد داریم و از اتفاق بد ، هیچ اهل تفک ّ ر اصولی را ندیدیم که در فضای رسانه های مجازی دم از مطالبه گری زند و البته که طبق اصول ، فریاد را باید محضر فریادشناس قابل ب ُ رد لذا با احترام به مطالبه گران ، تقاضا می شود فریاد خاموش و بلااثر رسانه های مجازی و دعواهای حیدری و نعمتی ِ بالادستی و فرودستی را کنار بگذاریم و وفق اصول ، مطالبه درست داشته باشیم . مطالبه گری در سایه ساختار ِ مردم نهاد ِ بسیار معتبر محقق خواهد ش د به شرط آنکه دامنه اعتبار آن موسسه و نهاد مردمی ، ل َ ق نزند و میل به فرانگری و همه جانبه نگری مطابق فرهنگ از بخش خاصی از اجتماع نباشد و قدرت مطالبه گری خود را از مردم داشته باشد و نه از دامنه نگاه افراد به ظاهر موفق که البته دل در گرو تحقق ساختار ذهنی خود در دهن کجی به بخشی از اصول داشته باشند لذا چندی پیش مقرر شد تمام شهر در قالب نیروهای بسیجی این فرصت را در امتثال اوامر رهبری به موضوع مردم داری ، داشته باشند و با مطالبه گری اصولی از مردم شهر دفاع کنند که آن نیز به وعده ای گذشت و هنوز صدایی از مسئولین برنیامده که گویی فلان مسئول هم شاید از فریادهای رسانه ای در حد دل مشغولی مردم سود می برد؟! حالا که بخشی از ریشه های مطالبه گری مشخص شد دیگر جای شکوه و شکایت رییس فلان اداره از فلان خبرنگار و رییس فلان دستگاه از فلان پایگاه خبری و شکایت شورا از شهروند و شکایت فلان از فلان ، محلی از اعراب ند ارد بلکه دوستی و رفاقت است که رق بای پرتوان در پی کرسی های مذکور را زمین گیر و مردم را بر صدر شاهراه توفیق می نشاند. لطفا هر که با هر که قهر است ؛ در آستانه سال نو، آشتی کند تا کشتی این شهر بر بیابان احساس ِ تند بعضی ها بر گ ِ ل خشم و خشونت پنهان ننشیند و شهر ، سویه توفیق را بشناسد و بر همان ساختارکه شهیدان این شهر خط موفقیت ترسیم کردند ؛ حرکت کنند و به ساحل نجات سلام دهند که رسم دوستی می تواند نافذ باشد و دودلی و خشم ، ره به ناکجای وحشت دارد. بزرگ ها و بزرگ زاده ها هم برای خدا کار کنند و قصه خاکستر و مرد یهودی را باور داشته باشند که اگر چه به سر رسول مهر خاکستر خشم پاشیدند ولی آن بزرگ مرد تاریخ اسلام به عیادت دشمن خویش رفت تا رسم معرفت و مردانگی در الگویی اینچنین ماندگار شود نه در خشم و بددلی و طغیان بر علیه کسی که حتی به ناحق دلنگاره ای از نگرانی برایتان نوشته و یا نقل کرده لذا بنا به اصولی که از تاریخ اسلام باور دارید ؛ دست از توبیخ دلسوختگان فرهنگی بردارید حتی اگر به ناحق در حق شما اجحاف روا داشته اند. شهر در حالی در تب و تاب فضای مجازی می سوزد که جمعیت حاضر در فضای مجازی بویژه با محدودیت های اینترنتی ، کمتر از هز وعده دیگر است و تولید محتوا شاید از سوی فقط 200 فرد و نهایتا ً 20 موسسه و بنگاه خاص تامین می شود ولی دامنه مباحث در شهر منتشر می شود و با حکایت یک کلاغ – چهل کلاغ ، ناگاه شاهد بن بست هایی هستیم که خشم مردم به لگد به خودرو وزیر تبدیل می شود تا نرخ مردم داری و مهمان نوازی دامغانی ، اسیر یک حرکت احساسی قل م داد گردد پس کاش با تولیت مسئولین و میانج یگری و وساطت اصولی ، شاهد باشیم که همه با هم ودر کنار هم قصد دارند دامغانی سرآمد داشته باشند و البته اصرار هم به همین است که مسئولین کارگشایی کنند و نرخ خشم پنهان در رسانه را ساماندهی کنند. دامغان 1000 خ ا د میار رضوی دارد که عاشقانه در حال خدمت به مردم شهرند ولی در هیچ بوق و کرنایی نیستند و کار خودشان را می کنند و دامنه توفیق آنه ا بی شمار اگر نباشد ؛ کم شمار است و بسیاری از پایگاه های جهادی چنان سرگرم کمک به محرومان شهر و شهرستان هستند که خدا می دان د و ذات پاکش و البته که هیچ هیاهویی از این خوبان را در هیچ رسانه ای نمی بینیم و چه بسیار خانواده های شریف و شخی صی که در کسوت فرهنگی های خاموش و فرهنگی های کاربلد و دانشگاهیان فرهیخته و خانواده های معزز و محترمی که در این شهر به خیر دست می جنبانند و هیچ ادعایی ندارند و چه بسیار خیّر و خیرخواه مالی و فرهنگی که دست در کارهای خیر دارند ولی به ابریشم سکوت ، خود را پیچیده اند و چه زنان و مردان قابلی که در این شهر نفس می کشند ولی ادعا ندارند و چقدر جوان با شعور و عالی مقام که در مدارس و دانشگاه های این شهر ، شاخصه جوانگرایی در دل بیانیه گام دوم انقلاب حضرت آقایند ولی به دیبای سکوت در دل شهر نشسته اند و هیچ داعیه ای ندارند و چه بسیار مردم نیک سیرت و نیکو تباری که در دل روستاها و در سکوتی مطلق ، مشق روزهای پیری را می نویسند و در دل مناسبات شهر و مدیریت شهری ، کمترین فرصت ِ بازی را ندارند و افسوس از این همه گوهر پنهان و سکوت مهربان و افسوس و صد افسوس از این همه فخر فروشی و فریاد بی ارزش در ناکجاآباد رسانه های مجازی !!! توضیح لازم اینکه همین نوشتار نیز بر بال فضای مجازی به منظرگاه نگاه مخاطب می نشیند که این امر نیز مبی ّن همان فرموده رهبری است که بای د از این رسانه ها در حکم روشنگری استف اده کرد و در برابر ستیز فرهنگی د شمن ، دست به عصای فضای مجازی برد نه به اعتبار آن کین خواهی از مردم خویش کنیم. دوستی و مح ب ّت کلید واژه موفقیت در تمامی زمینه های فردی و اجتماعی است لذا باید با صرف فعل بیداری در اندیشه ی بیدار سازی خود و همگنان خود باشیم و از دعوا بپرهیزیم که این شق ّ ه از رفتار نابسامان اجتماعی ما را از سامانه نگاه مردمی به مردم دور خواهد کرد. کاش! نگاه صاحب و مالک عصر به چشم خسته ما بنشیند تا بدخواهی ها را با محب ّ ت و ناکامی ها را با خیر منطبق با عقل و درایت جبران کنیم که دامغان را نه فقط به پیشینه چند هزار ساله که باید به فرهنگ ساختاری امروزش در دستگیری از مردم ، سرآمد بدانیم.
دیدگاهتان را بنویسید