کد خبر: 8026
تاریخ انتشار: مرداد 21, 1401گروه : یادداشت
نجابت خبر و خبرنگار نجیب
سیدرضا جزء مومنی
روز قلم و روز خبرنگار ١۴٠١ مثل هر سال گذشت و اهالی قلم، خبرنگاران و خبر پردازان در جامه فاخر عمومیت، مدال تقدیر گرفتند و مسئولین گرانسنگ هر یک وظیفه متعالی خویش دانستند که تبریک بگویند و سبقت هم گرفتند و تعدادی هم، اهالی قلم را به دفتر خویش خوانند و قدرشناسی کامل شد ولی انصافا جایگاه قلم و نویسنده و خبرنگار کجاست؟
خبرنگاری شغل است یا علاقه؟
اگر خبرهای مربوط به وظایف یک شهروند و یا یک مسئول واگویه نشود؛ چه میشود؟
اگر یک نوشته متین تولید نشود چه اتفاقی می افتد؟
اگر واگویه های مربوط به عملکردهای موظف یک مسئول همراه با اغراق به خورد مردم برود؛ چه کسی مسئول است؟
چرا خبرنگاران متعهد با یک دعوت ساده، مهمان بارگاه مسئولی میشوند که به رسم قدرشناسی بعمل آمده، قدرت قلم را به روال معرفت، پایبست آیین قدرشناسی کنند؟
چرا خبرنگاران با تمام درایت و تجربه، مشاوران مسئولین نیستند بلکه به گاه تمجید، عزیزند و هنگام نقد و نظر، بدخیم!
خبرنگار و نویسنده اگر فقط ناقل خبر باشد البته که شایسته نام نویسنده به اعتبار تفکر پویا نخواهد بود و اگر از اهالی کمال باشد باید در حکم، دست راست و بازوی فعال مسئول در تمامی فرصتها، رایزن امین و متفکر نجیب باشد.
خبرنگار نگارگر وقایع به مدد تفکر و آیین بایدبودهای بومی و ملی با گزارشگر به آیین خبرسازی و خبر بازی، دو مقوله جدا از همند که هرگز به یک مجلس در برابر هم نخواهند نشست.
خبرنگار، باید عامل خیر در دستگیری از مسئولین بوده و در خفا بی آنکه انگ ناآگاهی به چهره مسئول بنشیند در کسوت مشاور، بخشی از خلل و تداخل مدیریتی در حیطه رفتارشناسی مردمی را به مقام مسئول گوشزد نماید.
خبرنگار محبوب از نشستن در دفتر مدیران مسئول ذوق زده نیست و در موعد تجلیل نیز دست و پا گم نمیکند بلکه باید به قلم و معیار اندیشه خویش پایبند باشد و از عزت ذاتی خویش نکاهد.
چه بسیارند که در مراسمی بسیار عمومی از مسئولان در تراز شهرستان تا مرز بی نهایت تصاویری را شکار میکنند که مثلا در گروه ها و کانال ها و صفحات مکتوب و مجازی درج کنند که در بهترین شرایط در حد محدود کاربرد دارد و جالب اینکه فقط از ردیف یک مجالس، تصویر تهیه میشود و حاصل تلاش خبرنگار که باید مصروف شنیدن کلام خطیب باشد به شیرینی تهیه تصاویری کاملا تکراری ختم میشود.
اندکی از مسئولین مدبر، حضور در مراسم و مجالس را در ردیف کارکرد به عنوان عملکرد خود معرفی میکنند که فلانی امروز در صف ده هزارنفری از آحاد ملت در عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام شرکت کرد و بر سینه زد!!! که امیدوارم خبرنگاران عزیز به میزان ارزش خبری متون تدوینی آگاه باشند که اصالت ارزش خبر، امام حسین عليهالسلام و عموم سوگواران هستند نه برجسته سازی تصویری خبرنگار از خواص موظف به حضور در عزای حسین زهرا.
خبرنگار زبان گویاست که تکنیک واگویه ذات نیازهای عوام الناس را بلد است و باید به معیار خواسته های اجتماعی قلم بزند و اساسا به وجود و حضور خبرنگار حقیقت نویس و حقیقت خواه نیاز است تا موتور محرکه پاسخ خواهی فعال باشد و به تبع آن، پاسخ گویی محقق شود.
خبرنگاری منفعلانه نمیتواند حق قلم را در موقعیت فردی و اجتماعی خبرنگار ادا کند که خالق قلم به اعتبار تفکر به قلم و آنچه مینگارد؛ سوگند یاد کرده است و چقدر حساب شده آین آیت قرآنی “ن و القلم و ما یسطرون” زینتبخش تمامی پیامهای تبریک مسئولان به ساحت خبرنگاران عزیز بود و حتما تایید میشود که معیار سوگند الهی به قلمهای وابسته به مزد و تقدیر نخواهد بود بلکه معیار در اندیشه و تحقق عدالت در تبیین و تضمین حقوق طرفین معادله اجتماعی یعنی مردم و مسئولین است.
به رسم هر سال، سکوت بهترین دستآویز در قدرشناسی از خبرنگار بود ولی عزیزی در کلامی مختصر چنین نوشت که؛
“رندان روزگار خموشی گزیدهاند…”
و نوشتم؛
“صفای روزگاران را در خموشی دیدهاند که هر چه فریاد است به گوش کر میخورد…”
و این شد که دست به قلم بردم تا بگویم که جلوه و جلال خبرنگاران به آگاهی سودمند کسب شده از طریق مطالعه حقوق شهروندان و مسئولان و البته وظایف متقابل مسئولان و شهروندان است که قلم باید در حکم میزان منادی عدالت مبتنی بر حقایق وظایف افراد از جمله مردم و مسئولان متجلی باشد که اگر قلم جز به سعادت بومی و ملی یک ملت و حتی بينالمللي یک ملت رقم نزند؛ صاحب قلم، کفران نعمت کرده است و همیشه معیار سعادت وابسته به سلامت و سعادت مردم بیان میشود به نوعی که مردم در کلام مقام معظم رهبری، بهترین و سرآمدترین جایگاه را به عنوان ولی نعمت در اختیار دارند و سایرین باید در کمال خضوع در خدمت این مردمی باشند که به کرامت حضور رزمندگان، جانبازان و آزادگان و ٢١٣٠٠٠ شهید سربلند تا همیشه تاریخ در اوج اعتبار بوده و به مدال عزت و شرافت، برآمده و برجستهاند لذا دور از انصاف است اگر تمام عملکرد یک مسئول را که در مقابل تلاش موظف، معمولا وجه المعاش زندگی را تامین میکند با یک قطره از خون شهید و یا یک آه کشیدن مادر شهیدی در دل یک شب از دوران تنهایی و فرقت نازدانه اش قیاس کنیم.
اینجا ایران است و معیار باورهای متعالی آن را شهیدان در سرحد جنون عاشقی با حرمت خون خویش ترسیم کردهاند پس بدانیم که برای چه قلم میزنیم.
دیدگاهتان را بنویسید