کد خبر: 3745
تاریخ انتشار: آذر 3, 1400
گروه : یادداشت

حمایت از ساختارهای اداری سامان یافته و پاسخگو در پایگاه خبری دامغان نما؛
از بانک خون تا بانک ملی، شعبه مرکزی دامغان …

سیدرضا جزء مومنی

به حکم تدریس سرفصل های تکریم ارباب رجوع و حقوق شهروندی در ادارات و ادارات کل در سطح استان و تجربه‌های اکتسابی در دوره فعالیت‌های اداری 30 ساله به بخشی از تجربه‌های سازمانی دست یافته‌ام که در مواجهه با کارگزاران سازمان‌ها، می‌توانم به بخشی از قدرت پاسخگویی ادارات دسترسی داشته باشم و البته بارها در سازمان‌های کار در حیطه بهداشت و درمان شاید ناجوانمردانه تاخته‌ایم در حالی که ریشه ایراد در کمبودهای سازمانی وابسته به نگاه بالادستی‌ها در استان یا وزارت متبوع بوده و این موضوع به سنتی در مطالبه‌گری‌ها بدل شده که البته در تکرار شکایت‌ها هم راه به جایی نداشته‌ایم و معمولاً ابراز دردها بدون پاسخ بوده و هست.
فضای مجازی معمولاً عرصه تاخت و تازهای نوشتاری بر علیه کم‌کاری‌ها و کم‌اقبالی‌های سازمان‌ها به ساحت مردم که شرط وجودی ادارات هستند؛ می باشد و البته که خوب کار کردن و مطابق قانون در خدمت مردم بودن از وظایف معمول سازمان‌هاست ولی انصاف در آن است که اگر از نقایص می‌نویسیم و گاهی مدیر یک سازمان را به باد انتقاد می‌گیریم؛ گاهی هم باید از نکات مثبت و دلسوزی‌های مهربانانه بنویسیم که قاعده تشویق و توبیخ از رهگذر انتقاد و پیشنهاد منصفانه تامین شود.


به رسم معمول، صبح یک پنجشنبه آبانی را برای اهدا خون انتخاب کردم و به اتفاق یکی از دوستان، راهی بانک خون دامغان شدم با مطایبه و شوخی وقتی بخشی از وجوه نقد درون صندوق شیشه‌ای را دیدم از دریافت وام سخن گفتم و اینکه بانک خون تنها بانکی است که از آن وام نگرفته‌ایم! با خوش و بش با دوستان که بنا به تکرار مراجعات آشنا هستند پذیرش شدیم و راهی اتاق جناب دکتر صادقی شدم. صادقی بر کرسی تجربه نشسته و با حسن برخورد آنقدر احساس مسئولیت ساختاری دارد که به صرف آگاهی از بیماری دیابتم با نگاهی مهربان و همراه با تحکّم می‌خواهد که درمان را جدّی بگیرم و مشفقانه تهدید می‌کند که اگر دنبال درمان دیابت نباشی دیگر از خون دادن معافتت می‌کنم!

حُسن توجه پزشک دلسوز بانک خون مرا به وجد می‌آورد وقتی که در مراجعه همراهم به پزشک نیز از او هم می‌خواهد که هوای مرا در پیگیری درمان دیابت داشته باشد.

پس از کنترل پزشکی، راهی اتاق خون‌گیری می شوم. فضایی صمیمی با حضور گشاده‌رویان مهرمندی که منتظر ارباب‌رجوع هستند با همگی اجزا این سازمان کار آشنا هستم و چندی است که تولیت این اداره مهم دامغان به جوانی مهربان و گشاده‌روی سپرده شده که اتفاقاً بهانه این نوشتار است.

 


کارشناس خون‌گیری جناب دربانی با لطف و مهربانی و روحیه شوخ و صمیمی خونم را به شیشه می‌کند! و از آن سو رئیس اداره است که میز و کامپیوتر خود را به جای اتاق خاص مدیریت به محل خونگیری منتقل کرده و با صمیمیت زایدالوصفی با همکاران خود همراه است و گاهی خود به پرسنل رخصت استراحت می‌دهد و به خونگیری از مراجعین می‌پردازد و جالب آنکه کارمند این اداره معتقد است که سید (جناب آقای تقوی) در تمامی بخش‌ها فعال است و عصای دست تمامی همکاران نجیب خود.


به ذوق می‌آیم از این معیار مهربان در کارگشایی و مطمئن می شوم که بیانیه گام دوم انقلاب حضرت مقام معظم رهبری از همین شاخصه‌های جوانگرایی، تبعیت می‌کند و به اعتبار همین جهادگران بی‌ادعاست که می‌توان به تحوّل اداری و سازمانی موسسات دولتی و غیردولتی امیدوار بود و به شایستگی، جوانگرایی مورد تاکید حضرت آقا می‌تواند در دل همین بانک خون نمود داشته باشد چرا که پزشکی مجرب و توانا در صندلی تجربه، اوضاع را زیر نظر حرفه‌ای و حتی به حال شهروندان، توجه جدّی خارج از وظایف طراحی شده؛ دارد و از سویی، جوانی فعّال و با درایت و البته با تلاش مضاعف به تولیت امور می‌پردازد.


مسئول پذیرش بانک خون در این روز پایانی از هفته به مرخصی رفته و جالب اینکه یکی دیگر از همکاران خونگیر بانک خون به پذیرش مراجعین پرداخته است و جالب اینکه بی پرده در مواجهه با ارباب رجوعی که برای اولین بار برای اهدای خون آمده از همکار مجرب خود می‌خواهد تا شیوه‌های ثبت‌نام را برای او توضیح دهد و هیچ ابایی از کمک گرفتن ندارد.

در این پنجشنبه پاییزی چه بسیار، مهربانی در خدمت دیدم و اینکه آقای رئیس، خودش ارباب رجوع را به دلیل پرهیزهای کرونایی به سوی روشویی هدایت می‌کند تا پس از ضدعفونی دست‌ها مهمان آبمیوه و کیک شود.
ساختار اداری وقتی خوب است و همگان در خدمت اهداف سازمانی و جلب رضایت حداکثری ارباب رجوع هستند باعث می‌شود که بانک خون دامغان در استان و کشور بدرخشد.

و اما در سوی دیگری از شهر نیز به عنوان ارباب رجوع، مهمان بانک ملی شعبه مرکزی دامغان می‌شوم و برای چندمین نوبت است که می‌بینیم به محض شلوغ شدن صحن شعبه، رئیس میان سال و مهربان شعبه در صورتی که ارباب رجوع مستقیم نداشته باشد؛ بین مردم حاضر می شود و راهنمایی می‌کند و گاهی با مخاطب قراردادن همکاران جوان خود از آنها می‌خواهد که در کارراه‌اندازی مشتریان تسریع نمایند

و در صندلی معاونت نیز خانم مجرّبی نشسته که بیشتر اوقات در حال دور زدن و بررسی مشکلات مردم و کیفیت پاسخگویی همکاران خود است و کارمندان نیز اگر چه گیشه‌ای کار می‌کنند که از جمله امور سخت اداری است و عمدتاً با مشغله‌اند ولی بسیاری از آنها لبخند به لب دارند و کارهای مشتریان را ساماندهی می‌کنند.

شرحی که گذشت فقط ادای دین به ساحت کارمندان و مدیرانی بود که بی‌منّت طی روزهای عمر خود زحمت می‌کشند و مهربانانه دست ارباب رجوع را به خیر می‌گیرند و البته که شایسته تقدیرند.
خدایشان خیردهاد.

به رسم معمول اگر نوشتارم قرین به صحت و صواب در نگاه فخیم شما مخاطب عزیز بود بر روان بابای نجیبم که در کنج خاک راه به افلاک دارد؛ صلواتی هدیه فرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *